ریسک اجرای پرفرمنس در مشهد را به دلیل هنردوست بودن مردم آن به جان خریدم
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۲۵۷۲۵
ایسنا/خراسان رضوی کارگردان پرفرمنس گم گفت: زمانی که روی صحنه اجرا داشتیم، افراد زیادی به من گفته بودند که نباید این ریسک را انجام دهم و اجرای چنین تئاتری در مشهد جواب نمیدهد اما من به عنوان کارگردان این کار هیچگاه نترسیدم و به دلیل هنردوست بودن مردم مشهد این ریسک را به جان خریدم.
احسان دبیر شامگاه گذشته، ۱۶ خرداد، در نشست پرسش و پاسخ نمایش گم که در تماشاخانه شمایل مشهد برگزار شد، در پاسخ به این سوال که چگونه وارد حیطه کارگردانی شد و چرا پرفرمنس گم را انتخاب کرد، اظهار کرد: من کارم را به عنوان بازیگری از سال ۹۰ آغاز کردم و اولین اجرایم در سال ۹۱ به نام «صبح بخیر آقای بال» در جهاد دانشگاهی استات روی صحنه رفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: طبق هنری که دارم، خیلی دوست داشتم نمایش خودم را امتحان کنم و دنبال چنین فضایی بودم تا بتوانم به عنوان بازیگر خودم را نشان بدهم و بیشتر تجربه بازیگری داشتم تا کارگردانی ولی علاقه زیادی داشتم تا این نمایش را روی صحنه ببرم؛ به این دلیل که بدانیم استفاده درست از بدن چگونه است و به قول معروف شلوغکاری و اتفاقات را فقط روی صحنه نبینیم.
دبیر ادامه داد: زیباترین لحظه بدن زمانی است که حس را به مخاطب انتقال میدهد و مخاطب هم لذت میبرد. برای همین هم عنوان کار را پرفرمنس گذاشتم. شاید سوال پیش بیاید که چرا تئاتر نگذاشتم؟ ما در تئاتر چارچوبهایی داریم که نمیتوانیم از آن فراتر برویم اما در پرفرمنس این مساله وجود ندارد. بازیگر بسیار راحتتر است و وانمود کردن را در پرفرمنس نمیبینیم.
کارگردان پرفرمنس گم گفت: طی ۱۸ شبی که روی صحنه اجرا داشتیم، افراد زیادی به من گفته بودند که نباید این ریسک را انجام دهم و اجرای چنین تئاتری در مشهد جواب نمیدهد اما من به عنوان کارگردان این کار هیچگاه نترسیدم و فروش و پول برایم مهم نبوده است. تنها هدفم این بود که این سبک از اجرا را به مشهد بیاورم؛ با اینکه پیشنهاد شد این تئاتر را در تهران اجرا کنیم اما این پیشنهاد را نپذیرفتم و به دلیل هنردوست بودن مردم مشهد این ریسک را به جان خردیم.
وی افزود: در این چند شب اجرا واقعا بازخوردهای مثبتی داشتیم و بعد از اتمام اجرا، یا خودم یا مخاطبان صحبت میکردند و میفهمیدم که اساس کار را متوجه میشوند اما برای خود تفسیر میکردند و این برای من لذتبخش بود چوو با اجرای ما ارتباط میگرفتند. برخی نیز پس از تماشای اجرا گفتند که در گم خودشان را پیدا کردهاند. شنیدن این صحبتها برای من بسیار ارزشمند است.
دبیر تصریح کرد: به نظر من هنر پرفرمنس هنر آکادمیک نیست؛ اگر در ذات من باشد، ناخودآگاه به این سمت کشیده میشوم در خیلی از کشورها کارگاه بدن میگذارند اما من این کار را نکردم به دلیل اینکه هنوز جا دارد من پُرتر شوم و اگر قرار باشد کارگاهی بگذارم، باید کسی که برای تحصیل میآید، من را بشناسد. واقعا اگر ما نتوانیم پرفرمنس را درک کنیم، مدرک دکتری آن را هم که داشته باشیم، باز هم نمیتوانیم مفهوم را انتقال دهیم.
وی در پاسخ به این پرسش که در بخشهایی از نمایش گم مخاطب هم گم میشود و این زنجیره روایت یک جاهایی به یکدیگر وصل نمیشود، گفت: قطعا همه صحنههای نمایش طبق اصول و منطق بوده و من یک حرکت اضافه به بازیگران نگفتهام و حرکاتی که روی صحنه اجرا میکنند را از وجود آنها بیرون کشیدهام. ما فضا را میشکنیم؛ مانند صحنههایی که ناگهان از یک فضای آرامش به یک فضای شلوغ میرویم.
تصاویر از صفحه فضای مجازی پرفرمنس گموی در خصوص قطع موسیقی در صحنههایی از نمایش و حس شدن خلاء آن افزود: در این اجرا اصولی داشتم و قصد داشتم مخاطب تشنه بماند. از همین رو برخی از زمانها در اجرا تنفس داده شد.
دبیر با توضیح اینکه این نوع از اجراها اصلا نیازی به نوشتن زیاد ندارد و کل داستان یک خط است، ادامه داد: در دیالوگنگاری ما ترتیب صحنه داریم البته در این سبک کار هم داریم، اصولی که در ذهن من وجود دارد؛ باید توجه داشت که ذرهذره حرکات در زبان بدن معنا دارد و من به عنوان کارگردان این معناها را کنار یکدیگر قرار میدهم و نتیجه کار تبدیل میشود به اجرایی که مخاطب از آن لذت میبرد؛ به دلیل اینکه بالغ بر میلیونها نشانه غیرکلامی در بدن وجود دارد که شاید خود ما متوجهش نباشیم ولی من آنها را مانند پازلی در کنار یکدیگر قرار دادهام که البته این کار بسیار دشوار است.
کارگردان پرفرمنس گم خاطرنشان کرد: ماهیت پرفرمنس همین است و ما همان حسی را که از اجرا گرفتیم، مربوط به همان لحظه است و ادامه پیدا نمیکند. این اتفاق در تئاتر رخ نمیدهد.
پرفرمنس گم به کارگردانی احسان دبیر در تماشاخانه شمایل مشهد در حضور اصحاب رسانه به نمایش درآمد و مورد نقد و بررسی قرار گرفت. اجرای این نمایش تا هفته آینده هر روز ساعت ۱۸ ادامه دارد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری تئاتر تئاتر مشهد پرفرمنس استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی شهرستانها استانی فرهنگی و هنری استانی سیاسی استانی ورزشی اخبار اجتماعی خوزستان كرمانشاه استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی شهرستانها استانی فرهنگی و هنری عنوان کار روی صحنه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۲۵۷۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ژاپنیها به نقاشی «ارواح» علاقه دارند؟
شوهر اویوا میخواست دوباره با همسایه ثروتمندش ازدواج کند، اما همسرش هنوز زنده بود. او ابتدا سعی کرد اویوا را مسموم کند، اما به جای اینکه او را بکشد، او را به طرز وحشتناکی زشت کرد. سپس او را به رودخانه انداخت تا غرق شود که موفقیتآمیز بود. اما بعداً، وقتی به آن رودخانه بازگشت، روح اویوا از آب برخاست تا او را به هرکجا که رفت تسخیر کند!
به گزارش فرادید، تصاویر خوفناکی از این داستان ارواح ژاپنی و سایر موارد مشابه آن، موضوع نمایشگاهی در موزه ملی هنر آسیایی اسمیتسونین است؛ نمایشگاهی با عنوان: «نمایش ماوراء طبیعی: ارواح و تئاتر در چاپ ژاپنی».
قرنها پیش، داستانهای ارواح در ژاپن بسیار نقل میشدند. بیش از ۵۰ اثر به نمایش گذاشتهشده از سالهای ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ توسط هنرمندان ژاپنی، نمایانگر قدرت ماندگار هنر چاپ چوبی و داستانهایی است که امروزه در ژاپن همچنان رونق دارند.
داستان اویوا، همسر وفاداری که روحش برای تسخیر شوهر قاتلش بازگشت، سال ۱۸۲۵ در نمایش کابوکی «داستان ارواح یوتسویا در توکایدو» توسط تسورویا نانبوکو روایت شد.
کیت بروکس، از متصدیان نمایشگاه، میگوید: اگرچه موضوع ماوراء طبیعی مدتها بخشی از فرهنگ ژاپنی بوده، دوره اِدو (۱۶۰۳-۱۸۶۸) و این تولید خاص به این ژانر اهمیت دائمی داد.
تصاویری از این نمایش ارواح و سایر نمایشنامههای آن زمان برای مشتریانی که خواهان داشتن یادگاری از نمایش و بازیگران خاص آن در قالب چاپ چوبی بودند، توسط هنرمندان بازتولید شد.
کابوکی که در دوره ادو ایجاد شد، به دلیل اجراهای دارای سبک و جلوههای ویژه پیچیدهای شهرت یافت که آن را به یک سرگرمی محبوب برای مخاطبان تبدیل میکرد.
بروکس میگوید: «ترفندهای روی صحنه مانند درهای مخفی و وسایل زیاد صحنه نمایش مانند خون مصنوعی، وسایلی مانند سیم که شخصیتها با کمک آنها پرواز میکردند، همگی نشاندهنده حضور ارواح بودند.»
هزاران چاپ با قیمتهای شگفتآور ایجاد و در دسترس قرار گرفت. بروکس میگوید در دهه ۱۸۴۰، یک چاپ چوبی چندرنگ تک ورق به قیمت یک وعده نودل بود.
چنین نمونههای رنگارنگ و زندهای به ندرت پس از نزدیک به دو قرن باقی میمانند، بهویژه چاپهایی که شامل برگههای کاغذی بلند میشدند تا جلوههای پیچیده صحنه را منعکس کنند.
یکی از چاپهای چوبی استادانه این نمایش سال ۱۸۶۱ توسط اوتاگاوا کونیسادا ساخته شد. در این چاپ، بدن اویوا را میبینید که با یک قلاب ماهیگیری به سطح کشیده شده و با بالا بردن برگه، جسد دوم را میبینید، خدمتکاری که ناخنهای دستش بعد از مرگ همچنان رشد میکنند.
این ترفند روی صحنه گیراتر است، چون هر دو جسد توسط یک بازیگر به تصویر کشیده میشوند که لباسش را سریع عوض میکند.
در دهه ۱۸۶۰، نزدیک ۴۰ سال از کاربرد ترفند صحنه میگذشت و در آن دهه، از مخازن واقعی آب روی صحنه استفاده میشد. بروکس میگوید چاپها برای بزرگداشت این ترفند ایجاد شدند. این قبیل چاپها نادر هستند، به خصوص آنهایی که کاملاً سالم باقی ماندند.
ارواح قرنها در تئاتر «نو» برجسته بودند و هدف آنها، مخاطبان نخبهتر و باهوشتر بود.
شاکیو، از سری «صد بدون نمایشنامه»، تسوکیوکا کوگیو، چاپ چوبی، ۱۹۲۷-۱۹۲۲ موزه ملی هنر آسیایی
فرانک فِلتِنز، از متصدیان این نمایشگاه میگوید: «آن مراسم شامل رقص، سرود و شخصیتهایی با ماسکهای چوبی استادانه میشد. او میگوید: گذاشتن ماسک به این معنا بود که فرد اساساً نه تنها جوهره آن نقش را به خود میگیرد، بلکه در حال تبدیل شدن به آن است. این نوعی انتقال روح است که برای آنها اتفاق میافتد.»
تسوکیکا کوگیو، هنرمند قرن نوزدهم در زمینه چاپ چوبی، نه تنها با مستند کردن شخصیتهای ترسناک، بلکه با نشان دادن بازیگران پشت نقابها و خلق تصاویر پشت صحنه تئاتر برای نخستین بار، دست روی علاقه روزافزون به نو گذاشت.
فلتنز میگوید: «این نگاه دزدکی به پشت صحنه تقریباً به نوعی توهینآمیز است، چون اسطورهشناسی نو را از بین میبرد.»
«داستانهای نو شاید به اندازه کابوکی در بازتولید شبحها مهیج نبوده باشند، اما در عوض فرم آنها داستانهایی از گذشتههای دور بود و آن داستانها اغلب با مکانهای خاص در سراسر ژاپن مرتبط هستند».
«آن داستانها از طریق ارواح مرتبط با آن مکانها بیان میشوند و ارواح برای حافظه محلی حکم مجرای ارتباطی را دارند.»
به راستی چرا ارواح در سنتهای فرهنگی ژاپن دوام آوردهاند و در دوره ادو احیا شدند؟
به نقل از پِرل مُسکوویتز مجموعهدار که همراه همسرش سیمور مسکوویتز، صدها اثر چاپی را به موزه هدیه داده، در کاتالوگ نوشته شده که شاید راهی برای نمایش جامعهی در حال تغییر بوده است: «حدس من اینست که این داستانهای شبحآلود اشکالی از عدالت در جامعهی فئودالی بودند که در آن، اقتدار طبقه حاکم، مطلق بود».
«در چنین سیستم طبقاتی ناعادلانهای، تماشای این نوع نمایشها که در آنها، ارواح میتوانستند به روشی که مردم نمیتوانند انتقام بگیرند و عدالت را از طریق این نقشههای انتقامجویانه اجرا کنند، نوعی تخلیه روانی بود.»
بروکس میگوید دانستن شمار چاپهای آن زمان دشوار است و مردم هنوز آنها را با روشهای سنتی میسازند.
بینندگان حتماً میتوانند این تصاویر ارواح را به تصاویر ترسناک فیلمهای مدرن ژاپنی مانند Ringu محصول ۱۹۹۸ و بازآفرینی انگلیسی آن به نام The Ring محصول ۲۰۰۲ مرتبط کنند.
بروکس میگوید: «ارواح ژاپنی چیزهایی هستند که مردم آنها را فیلمهای ترسناک ژاپنی میشناسند. بنابراین حتی اگر تخصصی در این موضوع نداشته باشید، همچنان میتوانید چیزهایی ببینید که میشناسید و به آنها علاقه دارید.»
کانال عصر ایران در تلگرام